تخصص آراهنر، طراحی و تولید هدیههای اختصاصی برای سازمانهاست. دغدغه همه شرکتها و سازمانها، ایجاد روابط ماندگار و پر بازده با منابع انسانی داخل سازمان و یا مشتریان خارج از سازمان است که هدیه دادن عامل دستیابی به این هدف است. ارزشهای درونی در آراهنر خلاقیت، سورپرایز، تعهد، چابکی، سادگی، دوستی و حرفهای بودن است و تمام فعالیتها بر محور این ارزشها پیش برده میشوند. آراهنر مجموعهای با تجربه ۱۰ ساله و بزرگ با بیش از ۵۵ نیروی انسانی و دارای شعب مختلف در تهران، اصفهان و شانگهای (منطقه مینانگ) است.
تو این قسمت سؤالهایی مطرح شده که کمک میکنه بیشتر باهم آشنا بشین. روی دکمهٔ «شروع» بزنین و سؤالی رو که نشون میده، بلند بخونین و جواب بدین. نفر بعدی میتونه روی گزینهٔ «بعدی» کلیک کنه و سؤالش رو بخونه. هر کس باید حداقل به یه سؤال جواب بده، اگه دوست داشتین میتونید چند دورِ دیگه هم بازی کنین.
احتمالا با بازی پانتومیم آشنا هستین. اول از همه باید دو گروه بشین. بعدش یه نفر از اعضای گروهِ یک میاد و یه دقیقه وقت داره تا بدون حرف زدن و با حرکت دست و بدن، کلمه رو به همتیمیهاش برسونه. وقتی همتیمهاش کلمه رو درست حدس زدن، میره سراغ کلمهٔ بعدی تا زمانی که وقتش تموم بشه. به ازای هر کلمهٔ درستی که همتیمیها حدس میزننن، تیمش 1 امتیاز میگیره. بعد یه نفر از گروه ۲ میاد و همینکار رو انجام میده. زمان بازی بستگی به خودتون داره و میشه از قبلش بگین که مثلا ۳ یا ۵ دور بازی میکنید و آخرش امتیاز تیم برنده مشخص میشه. اگه امتیازها مساوی شد، یه نفر داوطلب میشه. یکی از کلمهها رو انتخاب میکنه و برای هر دو تیم اجرا میکنه، هر تیمی که سریعتر حدس زد برنده است.
اگه به نظرتون اعضای تیم تجربهٔ زیادی تو بازی پانتومیم ندارن از سطح عادی استفاده کنین. اما اگه دوست دارین چالش بیشتری داشته باشین میتونین گزینهٔ سطح پیشرفته رو انتخاب کنین.
یه قل دو قل یا یه گل دو گل یه بازی محلی و قدیمیه که تو شهرهای مختلف اسمهای متفاوتی داشته و به شیوههای مختلفی هم بازیش میکردن. اینجا چندتا از شیوههای معروف این بازی رو براتون مینویسیم. اگه تو جمعتون کسی هست که به شیوههای دیگهای بازی کرده، میتونین از تجربههاش استفاده کنین و مراحلِ بازی رو بیشتر کنین.
آمادهسازی
اجزای مهمِ بازی پنج تا سنگ به اندازهٔ کوچیکه (تقریبا اندازهٔ فندق) و یه جایی که بتونید راحت دورِ هم بشینید و این بازی رو انجام بدید.
شروع بازی
میتونید با کمک بازی گل یا پوچ یا هر روش دیگهای مشخص کنید کی بازی رو شروع میکنه. کسی که بازی رو شروع میکنه اول پنجتا سنگ رو توی مشتش برمیداره و بعد آروم هر پنجتا سنگ رو یه کم بالا میندازه و همون دستی رو که مشت کرده بود برمیگردونه تا همهٔ سنگها بیفتن روی پشتِ دستش. اگه تو این مرحله همهٔ سنگها روی دستش نیفتن نوبتش میسوزه و نفر بعدی بازی رو شروع میکنه. بعدش یار یا تیمِ مقابلش میگن کدوم سنگ باید «عروس» باشه و اون سنگ رو نشون میده. بازیکن باید بدون استفاده از دستِ دیگه همهٔ سنگها رو از پشتِ دستش بیرون بندازه و فقط سنگی که به عنوان عروس مشخص شده باقی بمونه. اگر سنگِ عروس تو این مرحله روی زمین بیفته بازیکن نوبتش میسوزه. بعدش بازیکن سنگِ عروس رو با پشتِ دست بالا میندازه و دوباره توی مشتش میگیره.
از این به بعد تو هر مرحله از بازی اگه سنگِ عروس روی زمین بیفته بازیکن نوبتش میسوزه و نفرِ بعد بازی رو شروع میکنه.
هدف بازی
هدف بازی اینه که هر بازیکن بتونه خودش رو تا مرحلهٔ آخر برسونه بدون اینکه حتی یک بار هم بسوزه.
بازیکن پنج تا سنگ رو روی زمین پخش میکنه. سنگِ عروس رو برمیداره و به طرفِ بالا میندازه. تا زمانی که سنگ داره میاد پایین بازیکن باید یکی از سنگها رو با همون دستی که سنگ عروس رو بالا انداخته از روی زمین برداره و توی مشتش بگیره و همزمان سنگِ عروس رو هم بگیره تا روی زمین نیفته. به همین ترتیب باید بقیهٔ سنگها رو هم برداره. بازیکن با همون یه دست بازی میکنه و سنگهایی رو که برداشته زمین نمیذاره.
شبیه همون مرحلهٔ اوله با این تفاوت که باید به جای یه سنگ دوتا سنگ رو همزمان برداره.
برای اینکه بازیکن بتونه دوتا سنگ رو همزمان برداره بازیکن میتونه وقتی که سنگِ عروس روی هواست با همون دست سنگها رو به هم نزدیگ کنه و بعد که دوتا از سنگها نزدیک هم شدند برش داره.
شبیه مرحلهٔ قبلیه. با این تفاوت که بازیکن باید اول یه سنگ رو برداره و بعد هر سه تا سنگِ باقیمونده رو برداره.
بازیکن سنگِ عروس رو میندازه و باید هر چهار سنگِ روی زمین رو باهم برداره و همزمان سنگِ عروس رو هم بگیره.
در ادامهٔ مرحلهٔ چهار انجام میشه. به این شکل که بازیکن سنگِ عروس رو بالا میاندازه و بعد همهٔ چهارتا سنگی که توی دستشه رو روی زمین میذاره و همزمان سنگِ عروس رو توی دستش میگیره که روی زمین نیفته.
بازیکن انگشتِ شصت و اشارهٔ دستی که باهاش بازی نمیکنه رو به شکل یه دروازهٔ کوچیک روی زمین میذاره. حالا باید هر بار وقتی سنگ عروس رو میندازه یکی یکی بقیهٔ سنگها رو از این دروازه عبور بده.
بازیکن همهٔ سنگها رو روی پشتِ دستش میذاره و به هوا میندازه. باید تلاش کنه طوری این کار رو انجام بده که هیچ سنگی روی زمین نیفته و بتونه بعدش همهٔ سنگها رو توی مشتش بگیره. بازیکن تو همهٔ این مراحل از یه دستش استفاده میکنه.
کسی که بتونه این هفت مرحله رو بدون اینکه یه بار هم بسوزه انجام بده برندهٔ بازیه. بعد از اینکه تونستین این ۷ مرحله رو انجام بدید میتونید با خلاقیتت خودتون مراحل دیگهای رو هم بهش اضافه کنین.
بازیهای مختلفی رو میتونین با چشمبند انجام بدین که ما اینجا سه نمونهش رو به شما معرفی میکنیم.
یه نفر رو از بین خودتون انتخاب کنید. بازیکنِ انتخاب شده خوب به اتاقی که توش قرار گرفته دقت میکنه و سعی میکنه چیزهای توی اتاق را خوب به خاطرش بسپره. سپس چشمبند رو روی چشمهاش بذارید. با مشورت بقیهٔ گروه یه چیزی رو توی اتاق تغییر بدین. این تغییر میتونه شامل، حذف، اضافه شدن یا جابهجا شدن باشه. بعدش چشمبند رو از روی چشمهای بازیکن بردارین تا بتونه چیزی رو که تغییر کرده پیدا کنه. بازیکن میتونه ۳ تا حدس بزنه و اگه بعد از ۳ بار موفق نشد حدس بزنه میسوزه و دوباره باید چشمبند بذاره. اگه موفق بشه حدس بزنه، انتخاب میکنه نفرِ بعدی کی باشه.
یه فضای محدود رو انتخاب کنید که آدمها نباید از اون فضا بیرون برن. یه نفر داوطلب میشه که نقش گرگ رو به عهده بگیره و چشمبند رو روی چشمهاش ببنده. بعدش گرگ تلاش میکنه به این طرف و اون طرف حرکت کنه و با دستش یکی از بازیکنها رو بزنه. بازیکنی که گرگ اون رو میزنه، تبدیل به گرگ میشه و چشمبند رو از بازیکن قبلی میگیره و بازی رو به همین شکل ادامه میده.
دو تیم بشید. با توجه به فضایی که دارید یه جا رو به عنوان شروع انتخاب کنید و یه جا رو به عنوان خط پایان. بعدش فاصلهٔ بین شروع و پایان رو با موانعی پرکنید، به شکلی که حرکت از این موانع آسون نباشه. موانع میتونه هرچیزی باشه. از بطری آبمعدنی تا لیوان یکبار مصرف و…
از هر تیم یه نفر داوطلب میشه که چشمبند بزنه. دو تا بازیکنی که چشمبند زدن روی خط شروع قرار میگیرند.
بقیهٔ اعضای تیم به شکل همزمان همتیمی خودشون رو راهنمایی میکنن تا چطور از بین یا روی موانع حرکت کنه و به خط پایان برسه. بازیکنهایی که راهنمایی میکنند نباید داخل محوطهٔ موانع باشند و باید از خارجِ محوطه راهنمایی کنند. بازیکنهایی که چشمبند دارن اگه به مانعی برخورد کنند باید چشمبند رو بردارن و برگردن به نقطهٔ شروع و دوباره بازی رو شروع کننن.
هر تیمی که بازیکنش زودتر به خط پایان برسه 1 امتیاز میگیره و دو نفرِ بعدی بازی رو شروع میکننن.
اسم دیگهٔ این بازی گهوراهٔ گربه است. یه بازی مهارتیه که بازیکنها میتونن با استفاده از نخ یا کاموایی که دوسرش گره خورده، شکلهای متنوعی رو بسازن.
توی این ویدئو بهتون آموزش میدهیم که چطور با استفاد از این نخ شکلهای جالبی بسازین.
کاغذهای این بازی رو از قبل طراحی کردیم و توی بستهتون گذاشتیم. این بازی دونفره است اما میتونید به شکل تیمی هم انجامش بدین.
یه برگه کاغذ بردارید. کاغذ رو از وسط تا بزنید. روی خط تا، یه خطی بکشید که نشون بده کاغذ به دو قسمت مساوی تقسیم شده. حالا یه سری از وسایل جنگی و آدمها رو به شکل و تعداد برابر توی هر بخش از کاغذ بکشید. میتونید از شکل زیر ایده بگیرید. البته میتونید شکلهای دیگهای رو هم خودتون با سلیقهٔ خودتون اضافه کنید، فقط یادتون باشه که تعداد این شکلها و حدودا اندازهشون توی دو طرف، خط یکی باشه.
با سنگ کاغذ قیچی یا هر روش دیگهای که دوست دارید، مشخص کنید که چه کسی بازی رو شروع کنه.
بازیکنی که نوبتشه، با خودکار یا مداد یه نقطهٔ کوچیکِ پررنگ با نوکِ خودکار یا مدادش روی کاغذِ قسمتِ خودش میکشه. این نقطه رو نمیتونه روی وسایل جنگی یا آدمهای خودش بذاره.
بعدش کاغذ رو از روی نقطهچین تا میزنه طوری که صفحهٔ خودش روی صفحهٔ رقیبش بیفته.
حالا سعی میکنه نقطهای رو که توی زمین خودش کشیده بود، از پشتِ صفحه پیدا کنه و از پشتِ صفحه پررنگش کنه. طوری که ردش روی زمینِ حریف بیفته. بعد دوباره کاغذ رو باز میکنه و میبینه که نقطهش کجایِ زمینِ حریف افتاده. اگه روی یکی از وسایل جنگی یا آدمها افتاده بود، روی اون وسیله یا آدم رو خط میزنه. اگه جای دیگهای افتاده بود، یعنی تیرش به هدف نخورده. بعدش نوبت حریف میشه که همینکار رو توی زمین خودش انجام بده.
هرکس که زودتر تمام وسایل و آدمهای طرفِ مقابل رو بزنه، برندهٔ بازیه. اگه شروع کننده زودتر بازی رو تموم کرد، بازیکن بعدی یه فرصت داره که بازی رو مساوی کنه.
بازی تیمی: اگه دوست دارید بازی رو به شکل تیمی انجام بدید، میتونه هربار یکی از اعضای تیم توی نوبتشون بازی رو اجرا کنند.
کپی کردن بازی: اگه بازی رو دوست داشتید میتونید یکی دوتا از صفحههای سالم رو نگه دارید و از روش کپی بزنید.
شکلهای جدید: اگه دوست داشتید به بازی تنوع بدید میتونید خودتون شکلهایی رو به صفحهٔ بازی اضافه کنید یا اینکه صفحهٔ مخصوصِ خودتون رو بسازید.
بازیهای متنوعی رو میتونید با بادکنک انجام بدید. اینجا چندتا از بازیها هیجانانگیز رو بهتون آموزش میدیم. خودتون هم میتونید با توجه به شرایطی که دارید تغییراتی تو قوانین بازی بدید، یا بازیهای جدیدی اختراع کنید.
مکانی که توش هستین رو به دو قسمت مساوی تقسیم کنین. اگه میتونید با یه طناب یا هرچیز دیگهای خطِ وسط رو مشخص کنید.
هر کدوم از تیمها توی یکی از قسمتها قرار میگیره و بازی رو با انداختن بادکنک به هوا شروع میکنید. اعضای هر تیم باید سعی کنه بادکنک توی قسمتِ خودش به زمین نخوره و حداکثر با سه ضربه بادکنک رو به قسمت تیمِ مقابل بفرستن. تو این بازی میتونین از دست و پا و بقیهٔ اعضای بدن برای هدایت بادکنک استفاده کنین.
بادکنک روی هر قسمت از زمین که فرود بیاد، تیمِ مقابل 1 امتیاز میگیره. اگه یه تیمی بیشتر از ۳ ضربه بزنه، تیمِ مقابلش 1 امتیاز میگیره.
برای سختتر شدن بازی و هیجان بیشتر، میتونید همزمان از دو یا سه تا بادکنک استفاده کنین.
با توجه به فضا و تعداد بادکنکهایی که دارین آدمها رو به دو یا چند تیم تقسیم کنین.
اعضای هر تیم به صف تشکیل میدن و بین هر دونفر یه بادکنک بذارین، طوری که بادکنک به کمرِ آدم جلویی متصل باشه و شکمِ نفر قبلی. اعضای تیم باید سعی کنند با تنظیم فاصلهٔ بین خودشون و بدونِ استفاده از دست کاری کنند که بادکنکها نیفتن.
یه جایی رو به عنوان شروع و پایان مشخص کنین. همهٔ تیمها روی خط شروع به ستون حرکتشون رو شروع میکنن. تیمها باید طوری حرکت کنن که بادکنکِ بینشون نیفته و نترکه. اگر این اتفاق افتاد از اول شروع میکنن. تیمی که زودتر با بادکنکهای سالم به انتهای مسیر برسه برنده اس.
با توجه به تعداد بادکنکهایی که دارید، به هریک از اعضای تیم یه بادکنک بدید و یه تیکه نخ. هر کس باید بادکنکش رو باد کنه و با نخ به یه قسمتی از بدنِ خودش ببنده. وقتی همه این کار رو انجام دادن میتونید بازی رو شروع کنید. حالا هرکس باید سعی کنه بادکنک یه نفر دیگه رو بترکونه و حواسش به بادکنک خودش باشه که نترکه. هرکس که بادکنکش ترکید از بازی بیرون میره. آخرین نفری که با بادکنک سالم میمونه برنده است.
بازی اسم فامیل یکی از بازیها محبوب و معروفه که بیشتر آدمها تو دوران کودکی و نوجوانی تجربهش کردند. اینجا با دو تا دستهبندی کلاسیک و پیشرفته میتونید بازیش کرد.
البته میتونید به سلیقهٔ خودتون این دستهها رو باهم ترکیب کنید.
به همهٔ کسانی که بازی میکنند یه برگهٔ کاغذ بدید و دستههای انتخابی رو برای خودتون به ترتیب توی کاغذ بنویسید. بعدش روی دکمهٔ «نمایش حرف» کلیک کنید. هر حرفی که نشون داده میشه باید توی دستههای چیزهایی رو بنویسید که با اون حرف شروع میشه. مثلا حرف «ب» شهر: بابل | کشور: برزیل | نفرین: به زمین گرم بخوری و…
اولین نفری که همهٔ دستههاش رو پُر کرد میگه «استپ» و بعد از اون کسی اجازه نداره چیزی بنویسه.
کسی که بازی رو متوقف کرده، از ابتدا شروع میکنه به خوندن چیزهایی که تو دسته نوشته و نوبت به هر دسته که رسید به بقیه هم میگه که بگن چی نوشتند. اگر چیزی که نوشته بودید، کس دیگهای ننوشته بود برای اون دسته ۱۰ امتیاز میگیرید و اگر یک یا چند نفر دیگه نوشته بودند ۵ امتیاز.
بعد از چند دور، هر زمان که خودتون دوست داشتید میتونید بازی رو تموم کنید و امتیازهای نهایی رو محاسبه کنید.
""
نام
نام خانوادگی
شهر
کشور
غذا
اشیاء
رنگ
میوه
شغل
بازیگر یا خواننده
بِرَند معروف
ورزش
فیلم یا سریال
یک مصرع شعر
نفرین
گل و گیاه
اعضای بدن
یه کلمهٔ چهار حرفی
تو این بازی یه نفر نقش پرسشگر رو بازی میکنه و بقیه یکی یکی داوطلب میشن که توی این چالش شرکت کنند. پرسشگر سوالهایی رو که بهش نشون داده میشه میپرسه و پاسخدهنده باید سریع با بله و خیر جوابهای برعکس بده.
مثلا پرسشگر میپرسه: آب مایع است؟ پاسخدهنده باید بگه خیر و اگه جواب دیگهای بده میسوزه و نفر بعدی نقش پاسخدهنده رو به عهده میگیره.
هر کس به تعداد جوابهای که به شکل برعکس داده ۱ امتیاز میگیره و آخرِ بازی معلوم میشه چه کسی امتیاز بیشتری گرفته.
برای دیدن سؤالهای بازی روی دکمهٔ «شروع» کلیک کنید. پرسشگر میتونه سؤالهایی رو بپرسه که در لحظه به ذهنش میرسه و اینجا نوشته نشده.
تو این بازی یه نفر صفحهٔ بازی رو میبینه و این جمله رو میگه «من میرم مریخ و با خودم… میبرم» جای خالی رو باید با قوانینی که توی بازی بهش نشون داده میشه پر کنه. بعدش بقیه هم شروع میکنن به گفتن همین جمله و سعی میکنن حدس بزنن قانون چی بوده.
مثلا قانون اینه «چیزهایی که تو جیب جا میشه» رو میتونین ببرین مریخ. بازیکنی که قانون رو دیده بازی رو شروع میکنه و مثلا میگه «من میرم مریخ و با خودم پاککن میبرم»، نفر بعد که سعی میکنه حدس بزنه قانون چیه میگه «من میرم مریخ و با خودم دفتر ۱۰۰ برگ میبرم» بازیکنی که که قانون رو دیده میگه «نمیتونی ببری» و بعد نفر بعد حدسش رو به همین شکل میگه و بازیکنِ راهنما جواب میده که آیا میتونه اون چیز رو با خودش ببره یا نه. بازی اونقدر ادامه پیدا میکنه تا اینکه یه نفر میگه من حدس زدم. کسی که حدس زده بدون اینکه حدسش رو بگه میگه که با خودش چی میبره مریخ و اگه درست بود، صبر میکنه تا یک یا دونفر دیگه هم حدس بزنند و خودش هم بازی رو ادامه میده. بازی رو انقدر ادامه میدید تا بیشتر از نصف آدمها بتونن حدس بزنن. بعدش یه نفر دیگه به عنوان راهنما بازی رو شروع میکنه و قانون جدید رو میبینه.
اگه دوست داشتید میتونید قانونها رو خودتون بسازین.
یه نفر با موبایلش به این صفحه میاد و دکمهٔ شروع رو میزنه و صفحهٔ موبایل رو بالای سرش میگیره، طوری که بقیه ببینن. بعد از چند ثانیه اسم یه آدم معروف روی صفحه نشون داده میشه.
کسی که موبایل رو بالای سرش گرفته ۱ دقیقه وقت داره تا با پرسیدن سوالهایی که جوایش بله و خیره حدس بزنه که چه کسیه؟
میشه این بازی رو همزمان هم انجام داد و همه با هم این کار رو انجام بدن.
یه بازی هیجانانگیزه که توش برد و باخت خیلی مهم نیست و قراره دورهم بیشتر خوش بگذرونید و یه سری آهنگها رو باهم بخونید.
این بازی برای تعداد بیشتر از ۴ نفر مناسبه. دو گروه بشید و بعد یه نفر به نمایندگی از بقیه روی دکمهٔ شروع میزنه. یه کلمه نشون داده میشه. اون گروه ۳۰ ثانیه وقت داره تا با اون کلمه یه آهنگ معروف که اون ترانه توش به کار رفته رو بخونه. بعدش تیم حریف ۳۰ ثانیه وقت داره که با همون کلمه یه تیکه از یه آهنگ دیگه رو بخونه. اونقدر این کار رو ادامه میدید که هر دو تیم دیگه هیچ آهنگی با اون کلمه یادشون نیاد.
اگه دوست داشتید میتونید امتیازها رو هم برای خودتون ثبت کنید که هر تیم چندتا آهنگ گفته.
بعدش میرید سراغ کلمهٔ بعدی و این بار تیم حریف بازی رو شروع میکنه.
برای مثال اگه کلمه «آسمون» باشه میشه این تیکه از آهنگ رو خوند «تو آسمون زندگیام ستاره بوده بیشمار، اما شبای بیکسی یکی نمونده موندگار» … تیم بعدی هم میتونه آهنگ دیگه بخونه. مهم نیست که توی شعر «آسمون» باشه یا «آسمان» هر دو حالت قبوله.
اگه دوست داشتید میتونید از کلمههای خودتون هم استفاده کنید.
کارائوکه تفریح جذاب و مفرحیه که خیلی آسون میتونید انجامش بدین. براتون چند تا آهنگ انتخاب کردیم. آهنگ مورد علاقهتون رو انتخاب کنید. وقتی که آهنگ پخش میشه متنِ ترانه هم همراهش نشون داده میشه.
برای این کار نیاز نیست که حتما خوانندهٔ حرفهای باشین، هدف این سرگرمی اینه که دورهم خوش بگذرونیم و ترانهها رو باهم بخونیم.
پارسال بهار دسته جمعی رفته بودیم زیارت
برگشتنی، یه دختری خوشگل و با محبت
همسفر ما شده بود
همراهمون میاومد
به دستو پام افتاده بود، این دل بیمروت
میگفت برو، بهش بگو
آخه دوسش دارم بی گفتگو
هرچی میخواد بگه بگه
هر چی میخواد بشه بشه
هرچی میخواد بگه بگه
هر چی میخواد بشه بشه
راز دلم رو گفتم، اینو جواب شنفتم
راز دلم رو گفتم، اینو جواب شنفتم
تو زائری پسر، چقد نادونی
اومدی زیارت، یا که چشم چرونی
گفتم به اون زیارتی که رفتم
قسم به اون عبادتی که کردم
قسم به اون قفل و دخیل که بستم
بعد خدا، من تو رو میپرستم
گفتم به اون زیارتی که رفتم
قسم به اون عبادتی که کردم
قسم به اون قفل و دخیل که بستم
بعد خدا، من تو رو میپرستم
راز دلم رو گفتم، اینو جواب شنفتم
راز دلم رو گفتم، اینو جواب شنفتم
تو زائری پسر، چقد نادونی
اومدی زیارت، یا که چشم چرونی
گفتم به اون زیارتی که رفتم
قسم به اون عبادتی که کردم
قسم به اون قفل و دخیل که بستم
بعد خدا، من تو رو میپرستم
گفتم به اون زیارتی که رفتم
قسم به اون عبادتی که کردم
قسم به اون قفل و دخیل که بستم
بعد خدا، من تو رو میپرستم
راز دلم رو گفتم، اینو جواب شنفتم
راز دلم رو گفتم، اینو جواب شنفتم
تو زائری پسر، چقد نادونی
اومدی زیارت، یا که چشم چرونی
پشت دیوار شب، یه راهی داره
که میره یه راست، در خونه ستاره
چهار قدم از، ور دل ما که رد شی
می بینی ماه، شب چارده داره
خورشید خانومو، ابروشو بر میداره
خورشید خانومو، ابروشو بر میداره
بیا بریم اونجا که شباش، بوی تو باشه تو هواش
باد که میاد رد شه بره، بریزه سرت ستارههاش
بیا بریم اونجا که شباش، بوی تو باشه تو هواش
باد که میاد رد شه بره، بریزه سرت ستارههاش
وقتی میایی، قشنگترین پیرهنتو تنت کن
تاج سر سروری تو، سرت کن
چشماتو مست کن، همه جا رو بشکن
اِلا دل ساده و عاشق من
قبله یعنی، حلقه چشم مستت
ضریح اونه که، دست بزنم به دستت
جای دخیل، پامو ببند تو خونهات
به جای مهر، سرمو بزار رو شونهات
سرمو بزار رو شونهات
سرمو بزار رو شونهات
سرمو بزار رو شونهات
بیا بریم اونجا که شباش، بوی تو باشه تو هواش
باد که میاد رد شه بره، بریزه سرت ستارههاش
بیا بریم اونجا که شباش، بوی تو باشه تو هواش
باد که میاد رد شه بره، بریزه سرت ستارههاش
وقتی میایی، قشنگترین پیرهنتو تنت کن
تاج سر سروری تو، سرت کن
چشماتو مست کن، همه جا رو بشکن
الا دل ساده و عاشق من
قبله یعنی، حلقه چشم مستت
ضریح اونه که، دست بزنم به دستت
جای دخیل، پامو ببند تو خونهات
به جای مهر، سرمو بزار رو شونهات
سرمو بزار رو شونهات
سرمو بزار رو شونهات
سرمو بزار رو شونهات
من همون جزیره بودم، خاکی و صمیمی و گرم
واسه عشق بازیِ موجا، قامتم یه بسترِ نرم
یه عزیز دردونه بودم، پیشِ چشمِ خیسِ موجا یه
نگینِ سبزِ خالص، روی انگشترِ دریا
تا که یک روز تو رسیدی، توی قلبم پا گذاشتی
غصههای عاشقی رو، تو وجودم جا گذاشتی
زیرِ رگبارِ نگاهت، دلم انگار زیر و رو شد
برای داشتنِ عشقت، همه جونم آرزو شد
تا نفس کشیدی انگار، نفسم برید تو سینه
ابر و باد و دریا گفتن، حسِ عاشقی همینه
اومدی تو سرنوشتم، بیبهونه پا گذاشتی
اما تا قایقی اومد، از من و دلم گذشتی
رفتی با قایقِ عشقت، سوی روشنیِ فردا
من و دل اما نشستیم، چشم به راهت لبِ دریا
دیگه رو خاکِ وجودم، نه گُلی هست نه درختی
لحظه های بی تو بودن، میگذره اما به سختی
دلِ تنها و غریبم، داره این گوشه میمیره
ولی حتی وقتِ مردن، باز سراغتو میگیره
میرسه روزی که دیگه قعرِ دریا میشه خونم
اما تو دریای عشقت، باز یه گوشهای میمونم
داغ یک عشق قدیمو اومدی تازه کردی
شهر خاموش دلم رو تو پرآوازه کردی
آتش این عشق کهنه دیگه خاکستری بود
اومدی وقتی تو سینه نفس آخری بود
به عشق تو زنده بودم
منو کشتی
دوباره زنده کردی
دوستت داشتم
دوستم داشتی
منو کشتی
دوباره زنده کردی
تا تویی تنها بهانه واسه زنده بودنم
من به غیر از خوبی تو مگه حرفی میزنم؟
عشقت به من داد عمر دوباره
معجزه با تو فرقی نداره
تو خالق من بعد از خدایی
در خلوت من تنها صدایی
به عشق تو زنده بودم
منو کشتی
دوباره زنده کردی
دوستت داشتم
دوستم داشتی
منو کشتی
دوباره زنده کردی
رفته بود هر چی که داشتیم دیگه از خاطر من
کهنه شد اسم قشنگت میون دفتر من
من فراموش کرده بودم همه روزای خوبو
اومدی آفتابی کردی تن سرد غروبو
عشقت به من داد عمر دوباره
معجزه با تو فرقی نداره
تو خالق من بعد از خدایی
در خلوت من تنها صدایی
به عشق تو زنده بودم
منو کشتی
دوباره زنده کردی
دوستت داشتم
دوستم داشتی
منو کشتی
دوباره زنده کردی
گل آفتابگردون هر روز به انتظار ديدن ياره
اما خورشيد رو پوشونده ابري که تاريکه و تاره
گل آفتابگردون هر روز به انتظار ديدن ياره
اما خورشيد رو پوشونده ابري که تاريکه و تاره
چشمای آفتابگردون
باز نگران از ابرا
داد مي زنن اين تنها
طاقت دوری نداره
تا بشه وقتی خورشيد
از دل ابرا پيدا
باز کار آفتابگردون
انتظاره انتظاره
آخرش ابرا رو از رو
رخ خورشيد بر میدارم
توی آغوش نفسها
اگه لبخند رو میيارم
واسه ديدارت هميشه
میزنم تا آسمون پل
بمون هميشه کنارم
تويی خورشيد، منم اون گل
تويی خورشيد، منم اون گل
دونه دونه دونه، دونه دونه
پاک کنيم اشکای روی گونهها رو
دونه دونه دونه، دونه دونه
پر کنيم از شادی همه خونهها رو
دونه دونه دونه، دونه دونه
پاک کنيم اشکای روی گونهها رو
دونه دونه دونه، دونه دونه
پر کنيم از شادی همه خونهها رو
ها ها ها … ها ها ها… ها ها ها…
میخوام اون ابرای تيره که گرفتن رخ خورشيد
همه بارون بشن اما ببارن رو گل امّيد
که چشمونم هميشه
باشه به آسمون تو
تا بمونم من هميشه
گل آفتابگردون تو
چشمای آفتابگردون
باز نگران از ابرا
داد میزنن اين تنها
طاقت دوری نداره
تا بشه وقتي خورشيد
از دل ابرا پيدا
باز کار آفتابگردون
انتظاره انتظاره
آخرش ابرا رو از رو
رخ خورشيد بر میدارم
توی آغوش نفسها
اگه لبخند رو میيارم
واسه ديدارت هميشه
میزنم تا آسمون پل
بمون هميشه کنارم
تويی خورشيد، منم اون گل
تويی خورشيد، منم اون گل
دونه دونه دونه، دونه دونه
پاک کنيم اشکای روی گونهها رو
دونه دونه دونه، دونه دونه
پر کنيم از شادی همه خونهها رو
ها ها ها … ها ها ها… ها ها ها…
دونه دونه دونه، دونه دونه
دونه دونه دونه، دونه دونه
دونه دونه دونه، دونه دونه
دونه دونه دونه، دونه دونه…
وای گل سرخ و سپیدم کی میآیی؟
بنفشه برگ بیدم کی میآیی؟
تو گفتی گل درآید من میآیم
وای گل عالم تموم شد کی میآیی؟
جان مریم چشماتو واکن، منو صدا کن
شد هوا سفید، در اومد خورشید
وقت اون رسید که بریم به صحرا
وای نازنین مریم
جان مریم چشماتو واکن منو صدا کن
بشیم روونه، بریم از خونه
شونه به شونه، به یاد اون روزها
وای نازنین مریم
باز دوباره صبح شد، من هنوز بیدارم
کاش میخوابیدم، تو رو خواب میدیدم
خوشه غم توی دلم زده جوونه دونه به دونه
دل نمیدونه چه کنه با این غم
وای نازنین مریم
بیا رسید وقت درو، مال منی از پیشم نرو
بیا سر کارمون بریم، درو کنیم گندمارو
بیا رسید وقت درو، مال منی از پیشم نرو
بیا سر کارمون بریم، بیا بیا نازنین مریم، نازنین مریم
مریم
مریم
نازنین مریم
باز دوباره صبح شد من هنوز بیدارم
ای کاش میخوابیدم، تو رو خواب میدیدم
خوشه غم توی دلم زده جوونه دونه به دونه
دل نمیدونه چه کنه با این غم
وای نازنین مریم، وای نازنین مریم
وای نازنین مریم
امشب به بر من است آن مایه ناز
یا رب تو کلید صبحو در چاه انداز
ای روشنی صبح مشرق برگرد
ای ظلمت شب با من بیچاره بساز
امشب شب مهتابه حبیبم رو میخوام
حبیبم اگر خوابه طبیبم رو میخوام
خواب است و بیدارش کنید
مست است و هشیارش کنید
خواب است و بیدارش کنید
مست است و هشیارش کنید
گویید فُلونی اومده
اون یار جونی اومده
گویید فلونی اومده
اون یار جونی اومده
اومده حال تو، احوال تو
سپید روی تو، سیه موی تو ببیند برود
امشب شب مهتابه حبیبم رو میخوام
حبیبم اگر خوابه طبیبم رو میخوام
ماه غلام رخ زیبای توست
سرو کمر بسته به بالای توست
قند مکرر لب خندان توست ای حبیبم
قند مکرر لب و دندان توست ای عزیزم
خواب است و بیدارش کنید
مست است و هوشیارش کنید
گویی فلونی اومده، اون یار جونی اومده
اومده حالتو احوالتو ، سپید روی تو سیه موی تو، ببیند برود
امشب شبه مهتابه، حبیبم رو میخوام
حبیبم اگر خوابه طبیبم رو میخوام
امشب شبه مهتابه، حبیبم رو میخوام
حبیبم اگر خوابه، طبیبم رو میخوام
بردی از یادم، دادی بر بادم، با یادت شادم
دل به تو دادم، در دام افتادم، از غم آزادم
دل به تو دادم، فتادم به بند
ای گل بر اشک خونینم نخند
سوزم از سوز نگاهت هنوز
چشم من باشد به راهت هنوز
چه شد آنهمه پیمان، که از آن لب خندان
بشنیدم و هرگز، خبری نشد از آن
کی آیی به برم، اِی شمع سحرم
در بزمم نفسی، بنشین تاج سرم، تا از جان گذرم
پا به سرم نِه، جان به تنم ده
چون به سر آمد، عمر بیثمرم
نشسته بر دل غبار غم، زآنکه من در دیار غم
گشتهام غمگسار غم
امید اهل وفا تویی، رفته راه خطا تویی
آفت جان ما تویی
بردی از یادم، دادی بر بادم، با یادت شادم
دل به تو دادم، در دام افتادم، از غم آزادم
دل به تو دادم، فتادم به بند
ای گل بر اشک خونینم نخند
سوزم از سوز نگاهت هنوز
چشم من باشد به راهت هنوز
مرغ سحر ناله سر کن
داغ مرا تازه تر کن
زآه شرر بار این قفس را
برشکن و زیر و زبر کن
بلبل پر بسته ز کنج قفس درآ
نغمه آزادی نوع بشــر سرا
وز نفسی عرصه این خاک توده را پرشرر کن
ظلم ظالم جور صیّاد
آشیانم داده بر باد
ای خدا، ای فلک ای طبیعت
شام تاریک ما را سحر کن
نو بهار است
گل به بار است
ابر چشمم ژاله بار است
این قفس چون دلم
تنگ و تار است
شعله فکن در قفس ای آه آتشین
دست طبیعت گل عمر مرا مچین
جانب عاشق نگه ای تازه گل
از این بیشترکن بیشترکن بیشترکن
مرغ بیدل شرح هجران مختصر مختصر کن
مرغ بیدل شرح هجران مختصر
مختصر کن
شب بود بیابان بود زمستان بود، بوران بود سرمای فراوان بود
یارم در آغوشم هراسان بود، از سردی افسرده و بیجان بود
در فکر آن سیمینبر خوشگل، از جسم و جان خود بودم غافل
میکوشیدم بهرش از جان و دل، میبردمش با خود سوی منزل
گیسویش از باد و باران گشته آشفته، در هر مویش گویی مروارید غلتان سفته
طی شد راه دشوار، آخر بر من و یار، با بوسهای گرمی به او دادم
با لبهایی چون قند، بر رویم زد لبخند، برد آنهمه رنج و غم از یادم
گیسویش از باد و باران گشته آشفته، در هر مویش گویی مروارید غلتان سفته
این بازی برای تعداد بیشتر از ۵ نفر مناسبه. به شکل دایرهای طوری بشینید که همه بتونن صورت همدیگه رو ببینن. تو این بازی ۴ تا نقش داریم؛ قاتل، کاراگاه، نابینا و مقتول. یه نفر با موبایلش به این صفحه بیاد. تعداد بازیکنها رو مشخص کنید و روی دکمهٔ «شروع» بزنید. روی دکمهٔ «مشاهدهٔ نقش» بزنید. نقشی که تو این بازی دارید به شما نشون داده میشه. روی دکمهٔ بعدی بزنید و موبایل رو به نفر بعد بدید تا همین کار رو تکرار کنه.
وقتی همه نقشهاشون رو دیدند کارگاه خودش رو معرفی میکنه و بازی شروع میشه.
همه سعی میکنند به صورت همدیگه نگاه کنند. قاتل سعی میکنه با چشمک زدن بقیه رو به قتل برسونه. هرکس که نقش مقتول رو داره و قاتل بهش چشمک میزنه. چشمهاش رو میبنده یا از بازی خارج میشه.
چشمک قاتل روی نابینا تاثیری نداره.
کارآگاه باید سعی کنه، قاتل رو شناسایی کنه و فقط ۱ بار میتونه حدس بزنه.
اگه کارآگاه درست حدس بزنه، قاتل میبازه و اگر فقط کارآگاه و نابینا توی بازی باقی بمونن، قاتل برنده میشه.
دانلود کاتالوگ
شما هم اکنون میتوانید از طریق دکمه های زیر کاتالوگ مورد نظرتان را دریافت کنید .