مدیریت افراد از بخش منابع انسانی سرچشمه میگیرد و به رهبران و کارکنان در سراسر یک سازمان گسترش پیدا میکند. مدیریت مؤثر افراد باعث بهبود روحیه و مشارکت کارکنان میشود و ارتباطات را در میان سطوح مختلف مدیریتی یک سازمان افزایش میدهد.
بیایید نگاهی دقیقتر بیندازیم به اینکه مدیریت افراد چیست وچگونه از تیمها پشتیبانی میکند و مهارتهایی که مدیریت مؤثر افراد را تشکیل میدهند شامل چه مواردی است؟
فهرست مطلب
Toggleتعریف مدیریت افراد (People Management)
مدیریت افراد مجموعهای از فرآیندهای آموزش، ایجاد انگیزه، هدایت و حفظ استعداد کارکنان برای بهینهسازی و افزایش بهره وری در محیط کار و همچنین ارتقاء رشد حرفهای تمامی افراد در یک سازمان است. تمامی سطوح مدیران در یک سازمان، مانند مانند مدیران ارشد، مدیران میانی و … روزانه از مدیریت افراد برای نظارت بر نحوه کار و افزایش عملکرد کارکنان استفاده میکنند.
فرآیند جذب و استخدام، ارائه پشتیبانی و راهنمایی مستمر برای پرسنل یک سازمان، همگی بخشی از مدیریت افراد است که اغلب به عنوان زیر مجموعه ای از فعالیت های اصلی مدیریت منابع انسانی (HRM) شناخته و تعریف میشود.
یک سیستم رهبری و مدیریت موثر که برای سازماندهی اعضای تیم استفاده می شود، تأثیر قابل توجهی بر عملیات کلی شرکت دارد. در نتیجه، لازم و ضروری است که مدیران و کارکنان به این اصول پایبند باشند، بدون اینکه از اهداف اصلی شرکت منحرف شوند.
مدیریت افراد طیف وسیعی از مسئولیتهای مختلف را در بر میگیرد که شامل موارد زیر است:
- جذب و استخدام
- جبران خدمات
- مدیریت عملکرد
- توسعه سازمانی
- ایمنی و بهداشت
- روابط کارکنان
- آموزش و توسعه فردی
- نگهداشت نیروی انسانی
پنج مولفه کلیدی مدیریت موثر افراد
توسعه مهارتهای مدیریت افراد برای پیشرفت به عنوان یک مدیر امری بسیار مهم است. اگر یک مدیر موفق هستید، از شما انتظار میرود که سالها تجربه و تخصص فنی خود را به کار ببندید تا کارها را به طور موثرتری انجام دهید. با این حال، برای ایجاد اعتماد و رابطه با اعضای تیم خود، مجموعه دیگری از مهارتها وجود دارد که باید داشته باشید.
برای مدیریت موثر افراد، ابتدا باید با همکاران خود ارتباط برقرار کنید. ایجاد یک رابطه مستحکم بین مدیر و کارمند میتواند انگیزه و تشویق کارکنان را فراهم کند تا ساعات طولانی کار کنند، در موقعیتهای خود پیشرفت کنند، و چالشها و مسئولیتهای جدیدی را در زمینه کاری خود بر عهده بگیرند. یک مدیر خوب میتواند مهارتهای خاص مورد نیاز برای ایجاد این ارتباطات را با تلاش و تمرین تقویت کند.
در ادامه پنج مولفه کلیدی مدیریت موثر افراد را به شما معرفی میکنیم:
خلق
یکی از مهم ترین مواردی که رشد سازمانی را تضمین میکند ایجاد یک تیم است. بهترین استعدادها را برای تیم خود جذب کنید. تیمی بسازید که به رشد شما کمک کند. بنابراین هر یک از اعضای این تیم باید بتوانند در نقشهای مربوط به خود به خوبی جای بگیرند. سه عنصر کلیدی وجود دارد که باید در طول این فرآیند روی آنها تمرکز کنید.
اولین مورد استخدام است که سنگ بنای موفقیت هر کسب و کاری است. اگر افراد مناسبی استخدام نشوند، نمیتوانید شرکت را به اهداف خود برسانید. افرادی را با استعدادها و مهارتهای مناسبی که در خدمت اهداف شرکت هستند استخدام کنید.
عنصر دوم آموزش است. کارکنان باید برای ارائه عملکرد خوب مهارتهای خود را افزایش دهند. میزان مهارت افراد را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهید و افراد را در هر کجا که کمبود دارند، آموزش دهید. در واقع روی رشد و توسعه مهارت آنها سرمایهگذاری کنید در نتیجه قدردانی، وفاداری و تعهد آنها افزایش مییابد.
سومین عنصر ایجاد ساختار تیمی مناسب و چهارچوب مشخص و منظمی از فرآیندها و محدودیتهاست. این اقدامات
به اعضای تیم شما این امکان را میدهد که به طور موثری در جهت موفقیت و رسیدن به اهداف سازمانی کار کنند و عملکردی قدرتمند از خود ارائه نمایند.
درک
درک کردن شرایط حال کارکنان و همچنین شناخت شخصیت و انگیزه و اهداف آنها در میزان موفقیت وضعیت کنونی و آینده سازمان از طرف یک مدیر امری بسیار ضروری است.
مدیر شایسته از طریق همدلی، گوش دادن فعال و شناخت طرز فکر افراد و فهمیدن احساسات آنها، بهتر تصمیمگیری میکند و ارتباطات را بهبود میبخشد در نتیجه محیط کاری مولد و پویا خواهد بود. به این معنی که همدلی و انعطافپذیری در کار، به افراد نشان میدهد که چگونه باید در محل کار بهتر رفتار کنند.
شخصیت اعضای تیم را بسنجید. شناخت و درک شخصیت و انگیزهها و استعدادهای منحصر به فرد هر یک از کارکنان مدیران را قادر میسازد تا با افراد در سطح شخصی ارتباط برقرار کنند و پتانسیل کاری آنها را بهطور استراتژیک به حداکثر برسانند.
برقراری ارتباط و تعامل
با احترام ارتباط برقرار کنید. ارتباطات شفاف و محترمانه پایه و اساس هر نوع رابطه موفق است. مدیران موفق میتوانند در شرایط مختلف به وضوح با همکاران خود ارتباط برقرار کنند. آنها صراحت را با ادب متعادل میکنند تا پیام خود را به بسیاری از مردم برسانند.
تشویق افراد و مدیران به تمرین گوشدادن فعال باعث ایجاد اعتماد و ارتباطات بین فردی سالم میشود که فرهنگ مثبت را در سازمان ترویج میکند و همچنین بهره وری را نیز تقویت میکند. علاوه بر این، گوش دادن فعال میتواند به مدیران کمک کند تا بازخوردهای ارزشمند و سازندهای برای بهبود تجربه کارکنان کسب کنند.
قبل از پاسخ گویی به سوال و یا نگرانی کارکنان و همچنین برای درک کامل دیدگاه آنها، باید به صحبتهای آنها گوش فرا دهید. شنوندگان فعال حواسپرتی را حذف میکنند، تماس چشمی را حفظ میکنند و نشانههای کلامی یا غیرکلامی را برای نشان دادن مشارکت و درک خود ارائه میکنند.
به عنوان مثال وقتی کارمندی با سؤال یا مشکلی به سراغ شما میآید، از نشانههای غیرکلامی مانند تکان دادن سر برای نشان دادن مشارکت خود در حین صحبت کردن استفاده کنید. با تکرار خلاصه ای از درک خود از پیام آنها، متفکرانه پاسخ دهید.
اگر متوجه شده اید، سپس می توانید سوالات بعدی را بپرسید تا در مورد نیاز آنها بیشتر بدانید. همچنین می توانید بیان کنید که با تجربه آنها همدلی می کنید تا بیشتر اطمینان حاصل کنید که آنها را درک می کنید و به آنها احترام می گذارید. این تکنیک های گوش دادن فعال منجر به مدیریت افراد با کیفیت می شود که تعاملات مثبت را در محل کار ترویج می کند.
همکاری
اگر میخواهید نتایج خوبی از کار تیمی در سازمان خود داشته باشید لازم است که کاملا هوشمندانه و بسیار قوی با همکاران خود کار کنید. مدیر یک جزیره نیست، او باید در قلب تیم باشد. اطمینان حاصل کنید که برای دریافت بهترین نتایج، اطلاعات به را اشتراک گذاشته و تفویض اختیار میکنید. مدیریت بهتر افراد مستلزم پذیرش این موضوع است که کار را نمیتوان به تنهایی انجام داد.
افراد به مسئولیتی که به آنها داده میشود پاسخ میدهند، آنها قدم میگذارند و با اجازه دادن به آنها برای انجام کاری که قبلاً فقط شما میتوانستید انجام دهید، خود را آزاد کنید تا بتوانید کارهای دیگری را انجام دهید. به این صورت عملکرد شما و تیم شما هوشمندانه تر، سریع تر و قویتر خواهد بود. به طور خلاصه شما اثربخشی تیم را چند برابر میکنید.
البته داشتن چنین عملکردی، ساده نیست و حتما مشکلاتی پیش روی خواهید داشت، اما اگر مسئولیتهای خود را کاملا بپذیرید یعنی نشان دهید که حتی در برابر هر گونه شکست در تیم در کنار هم هستید؛ باعث احترام، وفاداری و تعهد تیمی میشوید.
مواجهه (حل تعارضات)
هر یک از کارکنان از مسائل برداشت متفاوتی دارند و به گونهای متفاوت با مسائل درگیر میشوند، و جایی که این اتفاق میافتد، همیشه اختلاف نظر و تعارض وجود خواهد داشت.تعارض در تیم نتایج خوبی نخواهد داشت. باعث ایجاد رنجش در تیم میشود شود، همکاری را تضعیف کند و افراد شایسته را فراری داده در نتیجه تیم نابود میشود.
زمانی که تعارض ظاهر میشود، ضروری است که مدیر آن را تشخیص داده و بر روی بهینهسازی تفاوتها متمرکز شود. به این معنی که با داشتن درک خوب از افراد تیم خود، به مقابله مثبت بپردازد. در اینجا مواجهه به این معنی است که با ایجاد ارتباط خوب، ارائه ایدههای مختلف روی میز و نگاه درست آنها، میتواند یک تهدید را به فرصت تبدیل کند.
هنگامی که افراد یک تیم درک بهتری از یکدیگر داشته باشند، انسجام بیشتری ایجاد میکنند و احتمالا راههای بهتری را برای پیشرفت خود و تیم کشف خواهند کرد. به طور کلی حل تعارضات و بهینهسازی تفاوتها از سوی مدیران باعث می شود که محیط کاری، تبدیل به فضایی سرشار از احترام، وفاداری و تعهد شود!
سخن آخر
این پنج مولفه کلیدی مدیریت افراد یعنی خلق، درک، تعامل، همکاری و مقابله، همگی در کنار هم اساس یک رویکرد مناسب برای مدیریت افراد را به طور موثری شکل میدهد. در حالی که هر یک از این عناصر به خودی خود مهم است، همه آنها با یکدیگر ارتباط تنگانگی دارند و از هم جدا نیستند. بنابراین برای مدیریت افراد لازم است مهارتهای فوقالذکر را در خود تقویت کنید.
این مهارتهای کلیدی، مدیران را قادر میسازد تا انعطاف پذیری، بهرهوری و مشارکت کارکنان را در تیم خود افزایش داده و تیم قویتری بسازند. در هر کجا که در حرفه مدیریت خود هستید، مهم است که به خاطر داشته باشید که مهارتهای مدیریت افراد را میتوان مانند هر مجموعه مهارت دیگری توسعه داد، تقویت کرد و به کمال رساند.